چیست عالم که می پرسی نشان و نام او...

متن مرتبط با «اصالت ذاتی بهتر است یا تربیت خانوادگی؟» در سایت چیست عالم که می پرسی نشان و نام او... نوشته شده است

داستانك/ جرا زنان مي گريند

  • یک بنده خدایی ، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب ، دعایی را هم زمزمه می کرد . نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت: - خدایا ! می شود تنها آرزوى مرا بر آورده کنى ؟ ناگاه ، ابرى سیاه ، آ سمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت و در هیاهوى رعد و برق ، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت : چه آرزویى دارى اى بنده ى محبوب من ؟           مرد ، سرش را به آسمان بلند کرد و ترسان و لرزان گفت : - اى خداى کریم ! از تو مى خواهم جاده اى بین کالیفرنیا و هاوایی بسازى تا هر وقت دلم خواست در این جاده رانندگى کنم !! از جانب خداى متعال ندا آمد که : - اى بنده ى من ! من ترا , ...ادامه مطلب

  • داستان اسکندر و دیوجانس

  • دیوجانس یا دیوژن یا دیو گِنِس فیلسوف درویش مسلک یونانی بود که در درون یک بشکه یا خمره بزرگ مسکن گزیده بود و دوران زندگی او با اسکندر مقدونی همزمان بود. چون مثل سگ ولگردانه زندگی میکرد یا بخاطر اینکه با مردم بدون رعایت شان و منزلتشان و بدون تعارفات معمول و رک و گزنده صحبت میکرد به او دیوژن کلبی(سگی) هم میگفتند . او از امکانات دنیا به یک بالاپوش خشن و یک کاسه قنات کرده بود.       روزى اسکندر مقدونى، نزد دیوجانس آمد. دیوجانس اسکندر را آن چنان که او توقع داشت، احترام نکرد و وقعى ننهاد . اسکندر از این برخورد و مواجهه دیوجانس ، برآشفت و گفت :این چه رفتارى است که,داستان اسکندر و حضرت خضر,داستان اسکندر و آب حیات,داستان اسکندر و دارا,داستان اسكندر و دارا,داستان اسکندر و داریوش,داستان اسکندر و مورچه,داستان اسکندر و دارا در شاهنامه,داستان آیینه اسکندر و دارا,خلاصه داستان اسکندر و دارا,داستان رکسانه و اسکندر ...ادامه مطلب

  • اصالت بهتر است یا تربیت خانوادگی؟

  • شاه عباس در اصفهان به خدمت عالم زمانه "شیخ بهائی" رسید پس از سلام و احوالپرسی از شیخ پرسید:در برخورد با افراد اجتماع " اصالت ذاتیِ آنها بهتر است یا تربیت خانوادگی شان؟شیخ گفت : هر چه نظر حضرت اشرف باشد همان است ولی به نظر من "اصالت" ارجح است.        و شاه بر خلاف او گفت : شک نکنید که "تربیت" مهم تر است.بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچیک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند. بناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند.فردای آن روز هنگام غروب شیخ به کاخ رسید بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید سفره ای بلند پهن کردند ولی چون چراغ و بر,اصالت بهتر است یا تربیت خانوادگی؟,اصالت ذاتی بهتر است یا تربیت خانوادگی؟ ...ادامه مطلب

  • داستانک/خداوند بر همه طوفانهای زندگیمان توانا و چیره است

  •     زن نتوانست اعصاب خود را کنترل کند و بر سر شوهر داد و بی داد می زد اما با آرامش شوهر مواجه شد پس بیشتر اعصابش خورد شد و او را به سردی و بیخیالی متهم کرد.. . شوهر با چشمان و روی درهم کشیده به زنش نگریست و خنجری بیرون آورد و بر سینه زن گذاشت و با کمال جدیت و با صدایی بلند گفت: آیا از خنجر نمی ترسی؟ گفت: نه! شوهر گفت:چرا؟!! زن گفت: چون...چون خنجر در دست کسی است که به او اطمینان دارم و دوستش دارم.. شوهر نیز تبسمی زد و گفت: حالت من نیز مانند تو هست...این امواج هولناک را در دستان کسی می بینم که بدو اطمینان دارم و دوستش دارم!! آری! زمانیکه امواج زندگی تو را خسته و ملول ک, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها